کمی برایت دل تنگم...
فصل شکوفای گل است اما دیگر شکفتنی از تو نیست!
این دوسال گلها طراوت ندارند!دقت کرده ای؟
آنها هم ، همزبانشان را از دست داده اند...
دیوارهای فاصله بسیارن
دیوارهای من ، دیوارهای تو...
آه که دیوارهای تو همه آیینه اند و آیینه های من همه دیواراند!
در میان زیور آلات آویزی، گوشواره ها کم خطرترین هستنداما در شرایطی خاص حتی گوشواره ها هم خطرناک محسوب می شوند. نرمه گوش (قسمت گوشتی پایین گوش) از جمله امنترین نواحی بدن برای اتصال آویز گوشوارههاست.
سوراخ کردن نرمه گوش و آویزان کردن آویزی به آن، رسمی است که از دیر باز در فرهنگهای گوناگون برای خانمها مرسوم بوده است. در بعضی کشورها مثل هند قرار دادن آویزی در بینی نیز متداول است اما در کشور ما، آویز سنتی بر لاله گوش قرار میگیرد. اما امروزه، بسیار دیده میشود که به تقلید از فرهنگ غرب، زیورآلاتی در نواحی مختلف بدن از جمله لب، زبان، ناف و ... قرار میگیرد.
قرار دادن این زیورآلات در نواحی مختلف به جز نرمه گوش بسیار خطرناک و منبع عوارض گوناگون است. زیورآلاتی که با سوراخ کردن ناحیه لب و زبان در این نواحی قرار میگیرد، بسیار خطرناک است. لب و زبان جزء بافتهای بسیار پرخون بدن هستند که سوراخ کردن آنها احتمال ایجاد خونریزیهای شدید و نیز التهاب و عفونت در این نواحی را به همراه دارد. تورمهای شدیدی که گاه به دنبال سوراخ کردن لب یا زبان ایجاد میشود ممکن است به بسته شدن راههای هوایی بیانجامد.
آویزهای متصل شده به لب یا زبان ممکن است جدا شده و بلعیده شوند و خطر خفگی را ایجاد کنند.این آویزها ممکن است صحبت کردن فرد را دچار اشکال کنند و از سوی دیگر ممکن است باعث لب پر شدن دندانها در آن منطقه شوند و لثه در آن ناحیه تحلیل پیدا کند. همینطور آویز قرار گرفته شده در ناحیه دهان، برای گرفتن رادیوگرافیهای ناحیه دهان ایجاد اختلال میکند. آویزهایی که در بینی قرار میگیرند نیز خطرناکاند. احتمال عفونت در سوراخ کردن بینی وجود دارد. از طرفی، احتمال رها شدنآویزبینی و کشیده شدن آن به همراه تنفس به نواحی بالای بینی وجود دارد.
در مورد سوراخ کردن ناحیه ناف و اتصال آویزهایی به این منطقه، احتمال باقی ماندن رد زخمها وجود دارد. در افراد چاق و یا کسانی که حامله میشوند، سوراخی که برای نصب آویز در کنار ناف قرار داده میشود، تغییر شکل و مکان داده و بسیار بد شکل میشود. احتمال ایجاد التهاب نیز در این دوره (حاملگی) وجود دارد.
از طرفی آویزهایی که در ناحیه ناف وجود دارند، در اثر مالش لباسها یا کمربندها حرکت کرده، پوست آن منطقه نرم میشود و احتمال ایجاد عفونت و زخم افزایش مییابد. نصب زیورآلات در نوک پستان بسیار خطرناک بوده و با احتمال بالای ایجاد عفونت همراه است.زخمهای ایجاد شده در این ناحیه بسیار دیر بهبود پیدا میکنند و امکان تشکیل آب وجود دارد. وجود زیورآلات در نوک پستان، امکان شیردهی مطلوب را کاهش میدهد.
قرار دادن زیورآلات درعضو جنسی، ممکن است اختلالات ادراری، خونریزی، عفونت و واکنشهای شدید آلرژیک ایجاد کند.
سوراخ کردن گوش :
نرمه گوش (قسمت گوشتی پایین گوش) از جمله امنترین نواحی بدن برای اتصال آویز وگوشوارههاست. در بسیاری از خانوادهها مرسوم است که گوش دختر بچهها را در سنین بسیار کم و با روشهای خانگی نخ و سوزن سوراخ میکنند. اما این روش ممکن است به دلیل استریل نبودن ، شخص را دچار عفونت کند. بهتر است برای سوراخ کردن گوش کودکان به مراکز درمانی مجاز که از استریل بودن وسایل و تجهیزات آن مطمئن هستیم، مراجعه کنیم، زیرا احتمال انتقال عفونتهایی مثل هپاتیت و کزاز با وسایل آلوده وجود دارد.
بهتر است در این مورد از پزشک کودک خود راهنمایی بخواهید. سوراخ کردن گوش در شرایط استریل، در مجموع عملی کمخطر است اما در مورد بعضی از بیماران مثل کسانی که استعداد عفونت دارند (بیماران دیابتی یا افرادی که کورتون مصرف میکنند) و یا افرادی که احتمال خونریزی در آنها بالاست (مثل افرادی که داروی ضدانعقاد مصرف میکنند)، بهتر است قبل از سوراخ کردن گوش، با پزشک مشورت شود.
عوارض سوراخ کردن گوش :
با وجودی که گوش یکی از رایجترین نواحی بدن برای نصب آویزهاست، اما سوراخ کردن گوش نیز ممکن است عوارضی را به همراه داشته باشد، از جمله این عوارض میتوانیم به عفونتها، حساسیت به فلزهای مختلف گوشوارهها، تشکیل یک بافت برجسته در ناحیه نرمه گوش و نیز پارگی گوش در اثر ضربه اشاره کنیم. ایجاد چند سوراخ بر روی گوش شایع است اما سوراخ کردن لاله گوش (قسمت غضروفی بالای گوش) خطرناک است.
زیرا این منطقه غضروفی است و رگ خونی ندارد، در نتیجه التهاب اطراف سوراخ ایجاد شده دیرتر بهبود پیدا میکند و احتمال ایجاد عفونت و تاول معمولا در ماههای اول بعد از سوراخ کردن، بهخصوص در ماههای گرم سال، زیاد است.
علامت ایجاد این عفونت در قسمت لاله گوش، تورم دردناک، گرمی و قرمزی است که معمولا نرمه گوش را درگیر نمیکند.
۸ نکته مهم درباره گوشواره ها :
۱- قبل از اقدام به سوراخ کردن گوش با پزشک خود مشورت کنید تا از نظر سلامت عمومی بدن مشکلی وجود نداشته باشد. در ضمن از پزشک خود در مورد مراکز مجاز و مطمئن برای این کار راهنمایی بخواهید.
۲- بعد از سوراخ کردن گوش، احتمال عفونتهای سطحی نرمه گوش وجود دارد که این عفونتها معمولا به خوبی به درمان موضعی پاسخ میدهند. بنابراین محل سوراخ شده را با یک حوله گرم و مرطوب کمپرس کنید و در صورت نیاز از یک پماد آنتیبیوتیک استفاده کنید.
۳- از گوشوارههای سنگین به مدت طولانی استفاده نکنید، زیرا این گوشوارهها ممکن است سوراخ گوش را گشاد کرده وحتی پاره کنند و نرمه گوشه را به دو قسمت تقسیم کنند.
۴- اگر پشت (گل میخ) گوشواره شما بلند است یا گوشواره شما قسمت نوک تیزی دارد که در هنگام خواب شما را اذیت میکند، باید گوشواره خود را هنگام خواب خارج کنید زیرا این نواحی نوک تیز ممکن است زخمهای فشاری یا آزردگیهای پوست قسمت پشتی لاله گوش را ایجاد کنند.
۵- اگر کودک کم سن و سال شما گوشواره دارد. مراقب باشید که قفل گوشوارهاش محکم باشد و کودک نتواند خودش آنرا باز و بسته کند، زیرا در این صورت ممکن است کودک گوشوارهاش را از گوش خارج کرده، آنرا به دهان ببرد و ببلعد خطر خفگی وجود دارد.
۶- هنگام انجام ورزشهای پر برخورد بهتر است گوشوارهها از گوش خارج شوند زیرا احتمال پارگی گوش در اثر کشیده شدن گوشوارهها به هنگام ضربه وجود دارد.
۷- یکی از عوارض شایع استفاده از گوشوارهها، حساسیت پوستی به فلزهایی است که گوشواره از آن ساخته شده است. این حساسیتها بهصورت خارش، قرمزی و التهاب دیده میشود. معمولا افراد به گوشوارههایی از جنس نیکل حساسیت دارند اما حساسیت به طلا و یا نقره نیز گزارش شده است.
برای برطرف شدن حساسیت، بهتر است گوشواره خود را عوض کنید و اگر مشکل برطرف نشد، شاید لازم باشد مدتی گوشواره را از گوش خود خارج کنید.
۸- پاره شدن نرمه گوش سوراخ شده در اثر ضربه یکی از عوارض شایع است. ممکن است در اثر تصادف رانندگی، افتادن، نزاع ورزشهای پربرخورد و یا کشیده شدن یک گوشواره بهصورت تصادفی نرمه گوش پاره شود. اگر چنین اتفاقی افتاد ظرف حداکثر ۲۴ ساعت به پزشک مراجعه کنید، پزشک این ناحیه را بخیه میزند و محل پاره شده معمولا در مدت ۳ ماه ترمیم میشود. بعد از این زمان میتوان نرمه گوش را مجددا سوراخ کرد.
به گمانم این نابغه فیزیک را به اندازه کافی بشناسید. اما اینشتین جملات قصاری دارد که دقت به آنها برای جمع و جور کردن کلاف سر در گم زندگی مطمنا نمیتواند خالی از لطف باشد.
۱- کنجکاویتان را دنبال کنید: “من استعداد به خصوصی ندارم. فقط به شدت کنجکاوم.”
درباره چه چیزی کنجکاو هستید؟ دنبال کردن کنجکاویتان راز موفقیتتان است.
۲- پشتکار با ارزش است: “نه اینکه من خیلی باهوش باشم؛ بلکه با مسایل زمان بیشتری میمانم.”
تا زمانیکه به هدفتان برسید، پشتکار دارید؟ اینشتین میخواهد بگوبد، تمام ارزش تمبر پستی به این است که با تمام نیرو به چیزی بچسبد، تا اینکه به مقصدش برسد. مانند تمبر پستی باشید، مسیری را که آغاز کردید به پایان برسانید. به یاد بیاورید که در جایی دیگر اینشتین گفته بود، “من برای ماه ها و سالها فکر میکنم و فکر میکنم. ۹۹ بار نتیجه اشتباه است. صدمین بار حق با من است.”
۳- تخیل قدرتمند است: “تخیل همه چیز است. تخیل پیش نمایشی از جذابیتهای آینده زندگانی است. تخیل با ارزشتر از دانش است.”
آیا از تخیلتان استفاده میکنید؟ اینشتین میگوید تخیل با ارزشتر از دانش است. به یاد بیاورید که توماس ادیسون میگفت: “برای ابداع، به یک تخیل خوب و کپهایی از آت و آشغال نیاز دارید.”
۴- اشتباه کردن اتفاق بدی نیست: “فردی که هرگز اشتباه نکرده، هرگز چیز جدیدی را امتحان نکرده است.”
از اینکه اشتباه کردید، نترسید. اشتباه شکست نیست. اشتباهات میتواند شما را باهوشتر، سریعتر و بهتر کنند. در واقع شما زمانی موفق خواهید شد که دو چندان اشتباه کرده باشید.
۵- برای اکنون زندگی کنید: “من هرگز به آینده فکر نمیکنم – آینده به زودی فرا خواهد رسید.”
شما نمیتوانید فورا آینده را دست خوش تغییرات کنید، بنابراین بسیار مهم است که تمام تلاشتان را برای “اکنون” وقف کنید.
۶- انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید: “حماقت این است که بارها و بارها کاری یکسان انجام دهید و انتظار نتیجهای متفاوت داشته باشید.”
شما نمیتوانید کاری یکسان را هر روز انجام دهید و انتظار تفاوت در نتایجش داشته باشید. به عبارتی، برای ایجاد تغییر در زندگی بایستی در خودتان تغییراتی ایجاد کنید.
۷- حماقت و نابغگی: “تفاوت بین حماقت و نابغه بودن در این است که نابغه بودن محدودیتهای خودش را دارد.“
۸- یادگیری قوانین و سپس بهتر بازی کردن: “شما بایستی قوانین بازی را بیاموزید. و سپس بهتر از هر فرد دیگری بازی میکنید.”
دو کار است که باید انجامش دهید: ابتدا باید قوانین بازی را که میخواهید بازی کنید بیاموزید. درست است، خیلی هیجان انگیز نیست اما حیاتی است. بعدا، شما بهتر از هر فرد دیگری بازی خواهید کرد.
۹- دانش از تجربه میآید: “اطلاعات، دانش نیست. تنها منبع دانش، تجربه است.”
دانش از تجربه میآید. شما میتوانید دربارهی کاری بحث کنید، اما بحث کردن فقط درکی فیلسوفانه از آن کار به شما می دهد. شما بایستی در ابتدا آن کار را تجربه کنید تا بدانیدش. چه کنیم؟ تجربه بیاندوزید. وقتتان را خیلی بابت اطلاعات نظری صرف نکنید، بروید و کاری انجام دهید تا تجربهایی با ارزش را کسب کنید.
9-مدیریت اقتصادی داشته باشید و با استفاده ی صحیح و به موقع از پول به خوشبختی بیشتری دست یابید.
10- حتی اگر در دریایی از مشکلات دست وپا می زنید ، حتی لحظه ای اجازه ندهید که دیو پلید ناامیدی بر زندگیتان سایه بیندازد.در هر حال به خدا توکل نمایید.
11- از هر گونه اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی بپرهیزید تا علاوه بر جسم و روحی سالم و پر نشاط ، خوشبختی را در زندگی بیشتر احساس کنید.
12- منظم بودن و دوری از سستی و تنبلی باعث خوشبختی و کامیابی می شود.
13- استعدادهای خود را کشف کنید و اجازه ندهید تا امواج حوادث شما را به این سو و آن سو پرتاب نماید.
14- برنامه های خود را بر پایه مسائل فرعی و کم اهمیت بنا نکنید ، بلکه امور جزئی و واهی را برای اصول اساسی و زیر بنایی قربانی کنید.
15- ذهن خود را با مسائل روز و جدید آشنا سازید تا محتویات ذهنتان پوسیده نشود، زیرا بوی تعفن آن خودتان و دیگران را آزار خواهد داد.
16- به جلب رضایت و دوستی دیگران اهمیت بدهید.
در دلم جز تو کسی نیست خدا می داند
No one is in my heart excepting you God knows
نفسم را هوسی نیست خدا می داند
There is no aspiration for me God knows
دوست دارم که به سویت پر و بالی بزنم
I'd like to fly toward you
بدنم جز قفسی نیست خدا می داند
My body is just a cage God knows
روز سیزده نوروز برای هر ایرانی یادآور خاطرات شیرینی است که حتی طعم تلخ نحسی های گاه و بیگاه آن هم نمی تواند از این شیرینی کم کند. البته برای عده ای از بچه های بازیگوش (از جمله خودم!) ، نحسی روز سیزده به شکل مشقهای ننوشته ی عید ظاهر میشد و گاهی بزرگترها دلشان به رحم می آمد و کمک میکردند تا مشقهای مفصل عید تمام شوند.
جالب است که در طی سالهای اخیر که بیشتر رسوم عید و سال نو به فراموشی سپرده شده اند ، هنوز هم روز سیزده بدر مانند گذشته به دور هم جمع شدن و شادمانی میگذرد و آداب آن تا حدی اجرا می شود. با این حال بد نیست با نگاهی به گذشته ، با فلسفه ی وجودی این روز و چگونگی آداب و رسوم آن بیشتر آشنا شویم....
نحوست سیزده
ریشه ی اعتقاد به شوم بودن و نحسی عدد سیزده مشخص نیست اما آنچه مسلم است این است که ایرانیان ، به خلاف اروپائیان و اعراب سیزده را شوم نمی دانسته اند و اتفاقا روز سیزده هر ماه برایشان روزی گرامی بوده است.
ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه خود نوشته است: ایرانیان باستان هر روز از ماه را به نامی می خوانند و سیزدهمین روز ماه ، < تیر > نامیده می شود و < تیر > نام فرشته ای عزیز و نام ستاره ای بزرگ و نورانی و خجسته است.
بنا براین سیزده نمی تواند نحس باشد.
بر اساس اساطیر ایرانی در این روز ، سرحد ایران و توران با تیر انداختن آرش مشخص می شود. به این معنا که میان افراسیاب که بر شهرهای ایران مسلط شده بود و منوچهر که در قلعه ترکستان متحصن گردیده بود، صلح می افتد و این دو موافقت می کنند که یک تن از لشکر منوچهر با همه توان خود تیری بیندازد و هر جا که آن تیر فرود آمد مرز دو کشور باشد ، و سرانجام ، آرش تیری از قله دماوند می افکند که در کنار جیحون فرود می آید و به این ترتیب ، ایرانیان در < تیر > روز از تیرماه که آن را < تیرگان > می خوانند از محنت رهایی می یابند. به همین سبب در این روز جشنی برپا می داشتند که همچون مهرگان و نوروز خجسته و مبارک است.
_ سیزدهم هر ماه _شمسی که تیر روز نامیده می شود مربوط به فرشته ی بزرگ و ارجمندی است که " تیر " نام دارد و در پهلوی آن را " تیشتر " می گویند . فرشته ی مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد .
_ایرانیان _ قدیم نیز پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است ، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره ی نوروز را به پایان می رساندند.
ظاهرا اعتقاد به نحوست سیزده از تبادلات فرهنگی بین ایران و اروپا به وجود آمده است و از آنجایی که علاقه به فرنگی شدن در تمام جنبه های زندگی رسوخ می کرد ، یمن و مبارکی سیزده ، به راحتی به شومی و نحسی مبدل شد!
با تشکر از جناب آقای مهندس دیانت
-----------------------------
امروز که سیزده بدر بود ما هم بعد از ظهری تصمیم گرفتیم به اتفاق خاله جون و دخترخاله ها بزنیم به کوه و دشت و صحرا !
جای همتون خالی خیلی خوش گذشت
چندتا عکس هم من گرفتم که توی ادامه ی مطلب می گذارمشون!
خب این دو تا عکس خوشکل رو سهیلا جون در تاریخ ۱۵ خرداد ۸۹ عکاسی کردن
ممنونم عزیز
چشمه
حصار
ادامه مطلب ...دوباره گم شده ام در غبار دل تنگی
به تنگ آمده ام در حصار دل تنگی
گرفته بغض غریبی گلوی شعرم را
ز بس که مانده ام این جا کنار دل تنگی
چه قدر حوصله ی شعرهای من تنگ است
چه سخت می گذرد روزگار دل تنگی
بیا که بی تو بهارم تباه خواهد شد
بگیر دست مرا در غبار دل تنگی
نگاه کن که چه ناباورانه می خشکند
جوانه های غزل در بهار دل تنگی
تو رفته ای و رهایم نمی کند یک دم
خیال چشم تو در سایه سار دل تنگی
خدا کند که نباشی دچار دلتنگی....
شعر از آقای صفادل