به یاد مهربان قلبی که سالها به دوستی و محبتمان می نواخت....دیگر نمی تپد
درباره من
گه ز خود می پرسم که کجای کارم:
آنقدر می دانم که به تقدیر و قضا معتقدم
سخت باور دارم روز میعادی هست
گر به دلدادگی باد صبا می خندم لحظه ای نیز
به دلتنگی ابر گریه ام می گیرد
و به پرپر شدن غنچه دلم می سوزد
من در احساس لطیفم
غرق در برکه پر فیض الهی هستم
دوست دارم که شبم با نمازم به هم آمیزد و
روز با صداقت به سرانجام رسد
دوست دارم که به گلدان سفید گل رز
دست رفاقت بدهم
دوست دارم گل محبوبه ی شب را
به شبم هدیه کنم و
به برگ گل سرخ بنویسم که:
خدا تن زیبایی ها را می سراید با عشق
دوست دارم بگریزم ز خودم
بند بر پای هوسها بزنم و دو چشمانم را
پای میز عدالت بکشم و دلم را اما...
بسپارم به خدا
سوال می کنی از من که پیر راهم کیست؟
به غیر حافظ و سهراب درد تنهایی است
غریب مانده ی این شهر خالی از احساس
تمام دغدغه اش روزهای تنهایی است
ادامه...
آخری خیلی باحاله...
چه عکس با حالیه اولیه
بالاخره گیرش آوردم هنگامه رو
رفتم سرش محکم داد کشیدم
آخییییییییییییییییش
خودت قشنگتری یا گربهه


راستی یادم افتاد خودت
خوب یه فحش عمه بده حال کنیم
می دونی فرق من با برف چیه ؟
.
.
.
.
برف میاد و به زمین می شینه ، ولی من همین جوری هم به دل میشینم.آخه آدم انقد تو دل برو؟
حمیدمتخصص ناباروری و زنان و زایمان
حمید دادش رضا نشسته میکه دادشم گله بوشم خوبه مث گل محمدی معطره
والا از قدیم میگن
مشک انست که خود ببوید...
اما عکسها خیلی خمشله
من خودم بوم خوبه باور نداری بیا بوم کن
بله از یه فرسخی بوی ادکلانتون به مشام می رسد!
من ادکلن نمیزنم!!! از عرقم میرم عطر درست میکنن


باور نداری بیا زیر بغلمو بو کن