به یاد مهربان قلبی که سالها به دوستی و محبتمان می نواخت....دیگر نمی تپد
درباره من
گه ز خود می پرسم که کجای کارم:
آنقدر می دانم که به تقدیر و قضا معتقدم
سخت باور دارم روز میعادی هست
گر به دلدادگی باد صبا می خندم لحظه ای نیز
به دلتنگی ابر گریه ام می گیرد
و به پرپر شدن غنچه دلم می سوزد
من در احساس لطیفم
غرق در برکه پر فیض الهی هستم
دوست دارم که شبم با نمازم به هم آمیزد و
روز با صداقت به سرانجام رسد
دوست دارم که به گلدان سفید گل رز
دست رفاقت بدهم
دوست دارم گل محبوبه ی شب را
به شبم هدیه کنم و
به برگ گل سرخ بنویسم که:
خدا تن زیبایی ها را می سراید با عشق
دوست دارم بگریزم ز خودم
بند بر پای هوسها بزنم و دو چشمانم را
پای میز عدالت بکشم و دلم را اما...
بسپارم به خدا
سوال می کنی از من که پیر راهم کیست؟
به غیر حافظ و سهراب درد تنهایی است
غریب مانده ی این شهر خالی از احساس
تمام دغدغه اش روزهای تنهایی است
ادامه...
وقتی روز بدی دارید همیشه یادتان باشد که کس دیگری روز بدتری داشته است،
شکرگزار داشته هایتان باشید ...
آره واقعا از خدا ممنونم که توی آفریقا بدنیا نیومدم آخه اونجا مسلموناش بدجور افراطی و خرافین! هر نسلی هم که میاد آدم نمیشن راهشونو درست برن! رسم اطو کردن سینه ی دختران بخاطر اینکه در اسلام گفته شده برجستگیهای زنان نباید دیده شه یا رسم ختنه دختران که معلوم نیست اصلا سندیت داره ؟! زنان و دخترای اونجا جدای از فقر مادی زجرهای جسمی زیادی متحمل میشن!
سلام پری وش جان، خیلی خوشحالم کردی، آدمی با امید زندس!
عزیزم همیشه وبلاگت پر طراوته و بوی زندگی می ده...
من همیشه با خاطرات شیرین گذشته زندگی می کنم و ودنیای واقعیم همونجاست
خیلی خوشحالم که توی این فضای مجازی خداوند چنین دوستان حقیقی رو برام نگه داشته...
دلم برای سهیلا هم خیلی تنگ شده بهش آدرسم رو می دی ؟ البته اگر خودش دوست داشت با هم در ارتباط باشیم
خانه تکانی چه زیبا است،
وقتی خانه را
می شود آسان
با جارو پاک کرد
دور انداخت هر چه خاک و خاکروبه
لیک،
اما،
خانه های قلب هارا نیز باید پاک کرد
از غبار کینه ها
تا که روز و ماه و سال ما
بعد از این
صاف باشند
صاف، چون آیینه ها
سلام دوست جونی...مرسی از اینکه بهم سر زدی...
سلام



خوش آمدید عزیز
دوست جونی؟؟؟؟
من لینکیدمت دوستداشتی بلینکم
من لینکیدم
الهی آمین
ان شا الله
وقتی روز بدی دارید همیشه یادتان باشد که کس دیگری روز بدتری داشته است،
شکرگزار داشته هایتان باشید ...
آره واقعا از خدا ممنونم که توی آفریقا بدنیا نیومدم
آخه اونجا مسلموناش بدجور افراطی و خرافین! هر نسلی هم که میاد آدم نمیشن راهشونو درست برن!
رسم اطو کردن سینه ی دختران بخاطر اینکه در اسلام گفته شده برجستگیهای زنان نباید دیده شه یا رسم ختنه دختران که معلوم نیست اصلا سندیت داره ؟! زنان و دخترای اونجا جدای از فقر مادی زجرهای جسمی زیادی متحمل میشن!
پیشا پیش عیدت مبارک عزیزم
عید برشما هم مبارک البته پیش پیش
یکی بود یکی نبود ولی کاش دیگه هیچ قصه ای اینجوری شروع نشه
همیشه دوتا بودن بعدا بیشترم شدن تا آخر قصه
ممنون از تمام لطف و حضورت
وب قشنگی داری گذاشتمت توی لیستم و مرتب بهت سر میزنم
تو هم فرصت کردی دوباره سر بزن
سلام پری جان خوشحال شدم از اومدنت .حسم میگه مث دوستام باحالی و اهل کامنت گذاری.میای تو جمعمون؟
سلام

خوش آمدید
بله حتما چرا که نه؟
سلام پری وش جان، خیلی خوشحالم کردی، آدمی با امید زندس!
عزیزم همیشه وبلاگت پر طراوته و بوی زندگی می ده...
من همیشه با خاطرات شیرین گذشته زندگی می کنم و ودنیای واقعیم همونجاست
خیلی خوشحالم که توی این فضای مجازی خداوند چنین دوستان حقیقی رو برام نگه داشته...
دلم برای سهیلا هم خیلی تنگ شده بهش آدرسم رو می دی ؟ البته اگر خودش دوست داشت با هم در ارتباط باشیم
دوستت دارم
سلام خانمی
ممنونم
وبلاگ قشنگی داری عزیزم
بازم به من سر بزن
javascript:void(0);
کوله بارم بردوش
سفری بای رفت..
سفری تاته تنهایی محض
هرکجا لرزیدی! از سفر ترسیدی..
آهسته بگو : ( من خدا را دارم )
ممنونم از محبتت..
فابل شما رو نداره عزیز

احتیاجی به تسبیح نیست ،
دستانش را که به من بدهد با انگشتانش ذکر “دوست داشتن” می دهم . . .
وای چقد دلنشینه



عـــ ــ ــکس تـــــــو را
به سقفــــــ آسمــ ــ ــان سنجــــاق میکنمـــ ـــ
ــ ..
حال که ایــــن روزهـــا
از فرط دلتنـ ــ ـگی
چشمانـــم مدام رو به آسمــ ــ ــ ـان استـــــ ـ ـ ـ ..
بگذار تــــــو در قابـــــــ چشمانــــم باشیــــ
پاسخ:
من شلوار کزدی
نه نارنگی راست راستی شلوار کردی
خانه تکانی چه زیبا است،
وقتی خانه را
می شود آسان
با جارو پاک کرد
دور انداخت هر چه خاک و خاکروبه
لیک،
اما،
خانه های قلب هارا نیز باید پاک کرد
از غبار کینه ها
تا که روز و ماه و سال ما
بعد از این
صاف باشند
صاف، چون آیینه ها
"خانه تکانی دلتان مبارک"
یه شعر برات ربودم توپ توپ
با همهی بی سر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنیام
آمدهام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظهی طوفانیام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانیام
آمدهام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانیام
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانیام
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام
ها به کجا میکشیام خوب من؟
ها نکشانی به پشیمانیام!
تسبیحی بافته ام
نه از سنگ
نه از چوب
نه از مروارید
تک به تک مهربانیهایت را به نخ کشیده ام
تا برای شادمانیت دعا کنم
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!